جدول جو
جدول جو

معنی خاتون بان - جستجوی لغت در جدول جو

خاتون بان
دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد در 12 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 3 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد بکرمانشاه، محلی است جلگه ای و سردسیر و مالاریائی و سکنۀ آنجا 210 تن مذهبشان شیعه و زبانشان لری است، آب آنجا از رود بادآور و چشمه، محصولات آنجا غلات و تریاک و لبنیات و پشم است، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو میباشد، ساکنین آنجا از طایفۀ ای تیوند هستند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد در 13 هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 6 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد بمیاندوآب، محلی است دره ای و معتدل و مالاریائی، سکنۀ آن 476 تن، زبانشان کردی و مذهبشان سنی است، آب آن از چشمه و محصولات آنجا غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی و گلیم بافی در آنجا مرسوم است، راه آنجا مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است که در 60 هزارگزی شهرستان قونیه در آسیای صغیر میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 230 هزارگزی خاور مهاباد و 18 هزارگزی باختر شوسۀ بوکان بمیاندوآب، محلی است کوهستانی و معتدل ولی مالاریائی، سکنۀ آن 210 تن، مذهب اهالی سنی و زبان آنها کردی است، آب از چشمه است و محصولات غلات و توتون و حبوبات و چغندر میباشد، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی جاجیم بافی میباشدو راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نِ جَ)
کنایه از خورشید است. (برهان) (آنندراج). عمید لومکی گوید:
فرمودبخاتون جهان از شب و از روز
دو خاتم چالاک لقب رومی و هندی.
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی است کوچک از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان و 95 هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و سر راه مالرو علی آباد را گه و کوه پارجی و سکنۀآن 25 تن میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است کوچک از دهستان رابر بخش بافت واقع در شهرستان سیرجان و 45 هزارگزی شمال خاوری بافت و نیز سر راه مال رو جواران و رابر میباشد، سکنۀ آن 15 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
نام محله ای است در صفاهان که خاتون نام زنی بانی آن بوده است، اشرف می گوید:
ای از رخ تو گرفت پرتو
خاتون آباد کوچۀ تو،
(از آنندراج)،
و رجوع شود بروضات الجنات ص 32
یکی از دیه هائی بوده است که سلطان ابوسعید و فرزندانش در مراجعت از نجف اشرف به یزد در حومه یزد احداث کردند، (از تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 73)
نام محلی است واقع در راه طهران به ایوان کی میان دو راه پارچین و مامازند، در 28100 گزی طهران
دهی مخروبه است از بخش حومه شهرستان نائین، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا